سطرهای دفتر کاهی ام

سطرهای دفتر کاهی ام

وجود بی وجودم از وجود تو موجود می یابد یا واجب الوجود
سطرهای دفتر کاهی ام

سطرهای دفتر کاهی ام

وجود بی وجودم از وجود تو موجود می یابد یا واجب الوجود

گفته بودم...

پلک بستی که تماشا به تمنا برسد
پلک بگشا که تمنا به تماشا برسد
چشم کنعان نگران است خدایا مگذار 
بوی پیراهن یوسف به زلیخا برسد
ترسم این نیست که او با لب خندان برود 
ترسم این است که او روز مبادا برسد ... 
عقل می گفت که سهم من و تو دلتنگی است 
عشق فرمود : نباید به مساوا برسد !
گفته بودم که تو را دوست ندارم دیگر... 
درد آنجا که عمیق است به حاشا برسد

"احسان افشاری"

اگر کسی نبود همیشه تنها بودیم...

اگر دیگران نبودند هیچ کس شعر نمی سرود و قصه نمی گفت.

کلمات زیبایی مانند دوستی، مهربانی، فداکاری، ایثار، یاری، هدیه و...از لغت نامه هاپاک میشد...

مخصوصاً کلماتی که با "هم" شروع میشوند:مثل همدرس، همدم، هماهنگ، همسر، همدرد، همدل، همنشین، همراز، همسفر، همرنگ و... 

اگر بخواهیم همه ی "هم"های عالم را بگذارم و بشمارم انگشت های دست و پایم هم کم است و به چند "هم"کار و "هم" راه نیاز دارم...

اگر دیگران نبودند بازی و همبازی نبود. بازی هم اگر بود بازنده و برنده نبود...

اگر دیگران نبودند هر کس برای خودش در غاری تنها یا جنگلی دور زندگی می کرد و هیچ کس به ملاقات دیگری نمی رفت؛ 

اما تنهایی هم وقتی معنا دارد که دیگرانی باشند تا بتوانیم با دور شدن از آنها معنی تنهایی را بفهمیم. اگر دیگران نبودند باید سر در گوش خودم میگذاشتم و در گوشی با خود پچ پچ می کردم اما با کدام زبان؟؟

مورچه ها و موریانه ها و زنبورها هم می دانند که باید با همدیگر باشند ولی اگر ما اینها را می دانیم چرا گاهی دیگران را نمی بینیم؟

نمی گویم که آدم نباید خودش را ببیند بلکه می گویم اتفاقاً آدم باید خوب خودش را ببیند ولی خود را با دیگران ببیند و با دیگران بخواهد تا هم "خودش "وهم "دیگران " را خوب بشناسد قیصر امین پور

پ.ن: مرا کسی نساخت؛ خدا ساخت... کسِ بی کسان

آرزوم اینه...















پ.ن:میدونم این آرزوا یه کمی بچگونه اس اما گاهی همین آرزوای کوچیک و بچگونه میتونه بهمون انرژی مثبت بده و حس شادابی و طراوت داشته باشیم...

به ما ربطی نداره؛ فقط...

اگر مردی شلوار جین با کفش های مردانه می پوشد به ما ربطی ندارد

اگر زنی با کفش های پاشنه بلند برای پیاده روی آمد به ما ربطی ندارد

اگر پسری زیر ابروی خود را برداشت به ما ربطی ندارد

اگر دختری قبل از سرد شدن هوا و بارندگی بوت پوشید به ما ربطی ندارد

اگر کسی لباسی را با طرح خاصی به تن کرد به ما ربطی ندارد

اگر در خانۀ همسایه زیاد رفت و آمد می شود به ما ربطی ندارد

اگر کسی موی خود را مدل خاصی کوتاه می کند به ما ربطی ندارد

اگر کسی رو بدن خود را خالکوبی می کند به ما ربطی ندارد

اگر کسی ریش یا سیبیل دارد به ما ربطی ندارد

اگر کسی اضافه وزن دارد یا اندامش ناموزون است به ما ربطی ندارد

اگر کسی به موسیقی سبک خاصی گوش می دهد به ما ربطی ندارد


و در کل اگر کسی به شیوۀ خاص خودش زندگی می کند و به کسی صدمه نمی زند به ما ربطی ندارد

اما...

اگر کسی نیازمند کمک است چه مادی چه فکری... به ما مربوط است

یاد بگیریم به حریم خصوصی دیگران احترام بگذاریم و از قضاوت و دخالت بیجا در زندگی انسانها اجتناب کنیم


پ.ن:به قرآن عمل کنیم... ان اکرمکم اتقاکمـ...

هوای باران زده به سرم

بارونی

تو می گویی باران صدای پای اجابت است ؛

نیاز کن ! اما مسلک من ، مسلک درویشان است !
چه دارند که از هر حیث بی نیازند ؟!
آن نیازی که تو را بی نیاز می کند !
اما من در اوج بی نیازی ، به تو نیاز پیدا کردم !
پس ببار باران. . . !

=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=

پ.ن:دلی که چلۀ زمستانِ بی برف دلش هوای باران کند که دل نیست... یک تکه ابر است در آسمانِ آبی