سطرهای دفتر کاهی ام

سطرهای دفتر کاهی ام

وجود بی وجودم از وجود تو موجود می یابد یا واجب الوجود
سطرهای دفتر کاهی ام

سطرهای دفتر کاهی ام

وجود بی وجودم از وجود تو موجود می یابد یا واجب الوجود

نامۀ عاشقانه ام به جودی

جودیِ عزیزم سلام...

دلتنگ لحظه ای هستم که چشم در چشمانت بدوزم و بگویم دوستت دارم

امروز که رفته بودم تا شهریۀ دانشگاهت را بدهم... توی بانک بوی عطر تنت لحظه ای به مشامم خورد و من فهمیدم که فقط خیال بوده...

جودیِ من... ببخش بابت ترانۀ آرام اشکهایت... دیشب وقتی من بی خیال تو داشتم برای دیگری نامه می نوشتم و حساسیت تو را یا ندیدم و یا ندیده گرفتم...

میدانم تو عاشقی و دوستم داری... و نمیدانی که من هم عاشقم و دوستت دارم... اما گاهی رفتارهایم... فکر هایم... سکوتم... به قول خودت بی خیالی ام.. را از سر بی عشقی میدانی حال آنکه من دوستت دارم فقط کمی بیشتر از پیش گرفتارم...

تو باید بزرگ شوی... افکارت را گسترش دهی... بدانی که گاه گاهی سستی ها و تنبلی هایم از هزار جوره بودن فکر و خیال ها در ذهنم است... نه بخاطر دوست نداشتنت... بین خودمان بماند؛ من یکجوری که خودم هم نمیدانم چجوری است دوستت دارم؛ اصولاً ما مریخی ها هیمنطور هستیم... کسی را که دوست داشته باشیم دوست داریم... و دیگر خیالمان راحت است که دوستش داریم... فهمیدی چه گفتم؟؟؟... نه... نه چشمهایت را اینجور از تعجب گرد نکن... ببین منظورم اینست که از خودمان توی دلمان مطمئنیم که عاشقش هستیم... همین... دیگر شاید سعی و تلاشی کمتر برای جلب رضایتش داشته باشیم... حساسیت هایش را ندید بگیریم و با استدلال و دلیل و منطق خودمان رفتارش را آنالیز کنیم...

فهمیدی؟؟؟... به مسیح قسم! الان قیافۀ متعجبت دیدن دارد...

مریخی ها می فهمن من چه می گویم... اگر توی کالجاتان یک مریخی هست، از او بپرس برایت توضیح میدهد... البته به غیرت من هم فکر کن و زیاد باهاش دم نگیر...

خلاصه بگویم... دیشب که نامه ات را خواندم و نوشته بودی که هق هق گریه هایت آرام آرام دارد برای پتو وبالشتت لالایی میخواند دلم ریش شد... معمولا ما مریخی ها از اشک های شما ونوسی ها به طرز وحشتناکی دلگیر و دلخسته میشویم... و دلمان میخواهد شما هم مثل ما با استدلال و دلیل و منطق مسائلتان را حل کنید نه با اشک های دم مشکتان...

دوستت دارم جودیِ عزیزم....

مراقب خودت باش


پی نویس پشت پیکان67: هر وقت حرف از صداقت شد... صدا قطع شد!!!

نظرات 1 + ارسال نظر
زهرا سه‌شنبه 22 بهمن 1392 ساعت 11:37 http://daily-note.blogsky.com/

وای خوش به حال جودی
ولی واقعا شما مریخی ها خیلی عجیب تر از ما ونوسی ها هستین

حس عاشق بودن و معشوق ماندن حس قشنگیه...
خوش به حال جودیِ من!
ما مریخی ها فقط یک مریخی هستیم و بس
و همیشه هم مریخی می مانیم
ما مریخی ها نود سالمان هم باشد کودک درونمان نهایت به هشت سال برسد...
ما مریخی ها هیچ وقت بزرگ نمیشویم و دوست داریم شما ونوسی ها همیشه دوستمان داشته باشید
حتی اگر همیشه دچار خطا و اشتباه و نسیان و فراموش کردن تاریخ تولد و سالگرد ازدواج بشویم

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.